همراه شدن با پیتر برای به چرا بردن گله بزها، ملاقات با مادر بزرگ پیتر و گشت وگذار در دل طبیعت مجموع دلمشغولی های دخترک بود.
بالاخره بعد از سه سال دت برگشت که هایدی را به فرانکفورت ببرد تا در خانه ای که کارمی کند،همدم «کلارا سزمن»، دختر افلیج صاحب خانه باشد.هایدی که چیزی از آداب شهرنشینی نمی دانست کلی سوهان روح خدمتکار ارشد خانه، خانم «روتن مایر» شده بود. با سختگیرهای او هایدی بالاخره باسواد شد.انگیزه هایدی برای سواد دار شدن،خواندن کتاب برای مادر بزرگ بود.
یادتان هست نان های سر میز غذا را پنهان می کرد تا وقتی به کوهستان برگشت آنها را برای مادر بزرگ پیترببرد! خلاصه بعد از یک سال هایدی دوباره به ده برگشت، با شروع فصل تابستان کلارا به دیدنش آمد. کلارا از هوای پاک کوهستان و خوردن شیر بز آن قدر انرژی گرفته بود که وقتی پیتر از سر حسادت به دوستی او با هایدی، ویلچرش را از بالای کوه پرت کرد، کلارا موفق شد روی پایش بایستد و حتی راه برود! این کارتون ژاپنی (با نام اصلی: هایدی، دختر آلپ) سال 1974 بر اساس رمانی سوئیسی «هایدی» به کارگردانی «ایسائو تاکاهاتا» ساخته شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد